اخلاق خانواده1

.

.

به وبلاگ من خوش آمدید نظر یادتون نره مدیریت وبلاگ: آقای عبدالغنی حاجی لی دوجی
ایمیل مدیر : ghanidavaji@gmail.com

» آذر 1402
» بهمن 1393


» ابزار وبلاگ
» خرید لایسنس نود32
» ردیاب ارزان ماشین
» جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شهرستان مراوه تپه و آدرس ghanihl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:






آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 69
بازدید کل : 1868
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



RSS
اخلاق خانواده1
نویسنده GhaniDavaji تاریخ ارسال دو شنبه 20 بهمن 1393 در ساعت 21:10

 

     

انـتـخاب شوهر براى زنان نيز بسى سخت و مشكل است . زن بايد بداند كه تن به ازدواج دادن براى مدت كوتاهِ يك سال و دو سال نيست ، بلكه عمرى بايد با شوهر زندگى كند و اگر در انـتـخـاب فـردى كـه مـى خـواهـد پـدر فرزندان آينده اش باشد، دقت كافى نكند و در اين امر از عـقـل ، بـيـش از احـسـاس و عـاطـفـه كـمـك نـگـيـرد و بـا بزرگترها بويژه پدر و مادرش ‍ مشورت نكند(47) و نظر آنان را در امر ازدواج دخالت ندهد، چه بسا دچار مشكلات و ناهنجاريهاى سـخـت شـده ، بـنـاى زنـاشويى او لرزان گردد و براى نجات از شعله هاى آتش كينه و اختلاف دست به طلاق و جدايى دراز كند و آنگاه با جريحه دار شدن احساسات و عواطف ، تا پايان عمر احساس سرافكندگى و شرمسارى خواهد كرد.
وقـتـى زنـى شـوهـر مـى كـنـد تا حد فراوانى در اختيار شوهر قرار گرفته ، در امور مشروع و مسائل مربوط به خانه و خانواده ، بايد از او اطاعت كند. از اين رو، پيامبر اسلام (ص ) فرمود:
(اِنَّمـَا النِّكـاحُ رِقُّ، فـَاِذا اَنـْكـَحَ اَحـَدُكـُمْ وَليـدَةً فـَقـَدْ اَرَقَّهـا فـَلْيـَنـْظـُرْ اَحـَدُكـُمْ لِمـَنْ يـَرِقُّ كَريمَتَهُ)(48)
ازدواج نوعى فرمانبرى است ، پس هر گاه دخترى را شوهر مى دهيد، دقت كنيد كه او را به اطاعت چه كسى وامى داريد.
انتخاب همسر در سيره پيشوايان دين
دقـت ائمـه معصومين (ع ) در انتخاب همسر، نشانگر توجه آنان به اهميّت و تاءثير اين انتخاب ، در زندگى خانوادگى است . آن بزرگواران در مواردى كه ازدواج آنها جنبه سياسى يا اجتماعى نـداشـت و نـفـس ازدواج براى آنان مطرح بود، درباره فرد مورد نظر، تحقيقات لازم را انجام مى دادنـد، تـا از اخـلاق ، ايـمـان و خـصـوصـيـات فـردى و خـانـوادگـى او بـطـور كامل آگاه شده ، همسرى شايسته و مناسب انتخاب كنند.
پـيـامـبـر اسلام (ص ) عموماً در مواردى كه قصد ازدواج داشت ، ابتدا تحقيق مى كرد و كسى را مى فرستاد تا بانوى مورد نظر را ببيند.(49)
امـيـر مـؤ منان (ع ) نيز قبل از ازدواج تحقيق مى كرد تا همسرى شايسته انتخاب كند كه از هر جهت خـصـوصـيـات لازم و مـورد نـظـر را داشـتـه بـاشـد. ايـن دقـت تـا آنـجـا پـيـش مـى رفـت كـه از احـوال پـدران زن نـيـز مـى پـرسـيـد، تـا بـا شـنـاخـت صـفـات مـوروثـى آنـان ، همسر خويش را برگزيند.
روزى آن حضرت به برادرش عقيل كه به انساب عرب آگاهى داشت ، فرمود:
تو به انساب عرب آگاهى ، براى من زنى اختيار كن كه فرزندى شجاع بياورد.)
عقيل عرض كرد:
بـا (فـاطـمـه كـلابـيـه ) ازدواج كـن كـه در عـرب كـسـى از پـدران او شـجـاعـتـر نـبـوده اسـت .(50)
ملاكهاى انتخاب همسر
كوشش و تلاش آدمى براى انتخاب همسر همراه با ملاك و معيارهاى درست و اساسى ، نقش ارزنده اى در زندگى زناشويى داشته ، موجب خوشبختى و سعادت خانواده خواهد بود.
اگـر انـتـخـاب هـمـسـر بـا مـعـيـارهـاى درسـت صـورت پـذيـرد و بـه مـسـائل سطحى و زودگذر، احساسات و عواطف صورى توجّه نگردد، ريشه بسيارى از اختلافات خـانـوادگـى بـرطـرف مى شود. از اين رو، توجّه به ملاكهاى ارزشمند در انتخاب همسر، بسيار ضرورى است . مهمترين معيارهاى ازدواج بدين شرح است :
مذهب و ايمان
اگـر مـذهـب و ايـمـان عـميق و ريشه دار به عنوان يكى از ملاكهاى انتخاب همسر، مورد توجّه قرار گـيـرد، زنـدگـى بـا صـفـا و صـمـيـمـيـت تـواءم مـى گـردد، هـر يـك از زن و مرد، خدا را در همه حال شاهد و ناظر بر اعمال خود مى بينند و با ايمان به حساب و رستاخيز و تشخيص ‍ حق و ناحق و... به انجام وظايف مى پردازند.
ايـمـان هـمـسـر، تـاءثـير بسزايى در التزام به دستورات دينى مانند رعايت حجاب ، پرهيز از معاشرتهاى آلوده ، خوددارى از مصرف مال حرام و... دارد. روشن است زندگى خانوادگى دو فرد كه از نظر ديندارى در دو قطب مخالف قرار گرفته اند، چه وضعى پيدا مى كند؛ از كوچكترين مسائل زندگى تا مهمترين آن ، كشمكش و درگيرى مستمر و پايان ناپذيرى وجود خواهد داشت كه جملگى از رعايت نكردن ملاك مذهب و ايمان در انتخاب همسر نشاءت مى گيرد.
در روايات اسلامى تاءكيد شده كه در انتخاب همسر، كفو بودن در دين و ايمان مورد توجه قرار گيرد و مردان با زنان ديندار پيمان زناشويى ببندند. پيامبر اسلام (ص ) فرمود:
(... عَلَيْكُمْ بِذاتِ الدّينِ)(51)
بر شما باد به ازدواج با زنان ديندار.
مـرد مـسـلمـان نـمـى تـوانـد زن كـافـر، مـرتـد، نـاصـبـى (52) (دشـمـن اهـل بيت پيامبر(ص ) و اهل كتاب را براى پيمان زناشويى برگزيند، گرچه ازدواج موقّت با زنان اهل كتاب اشكال ندارد.(53)
زن مـسـلمـان نـيـز كـه داوطـلب ازدواج است ، بايد شوهر مسلمان انتخاب كند و نمى تواند با مرد كـافـر، اهـل كـتـاب و نـاصبى پيمان زناشويى ببندد، زيرا غلبه مرد بر زن ممكن است زمينه را براى انحراف فكرى و عقيدتى او فراهم سازد و وى تحت تاءثير عقايد شوهر قرار گرفته ، دست از مذهبش بردارد. امام صادق (ع ) فرمود:
(تـَزَوَّجـُوا فـِى الشَّكـاكِ وَ لا تـُزَوِّجـُوهـُمْ، لاَِنَّ الْمـَرْئَةَ تـَاءْخـُذُ مـِنْ اَدَبِ الرَّجـُلِ وَ يـُقـْهِرُها عَلى دينِهِ)(54)
از مردم سست ايمان زن بگيريد، ولى به آنها زن ندهيد؛ زيرا زن در اخلاق و آداب تحت تاءثير شوهر است و مرد عقايد خود را بر او تحميل مى كند.
اخـلاق
اخـلاق هـر انـسـانى تاءثير مستقيم در زندگى او دارد. اين تاءثير در محيط خانواده محسوستر و نـقـش آفـريـن تـر اسـت ؛ زيـرا مـسـائل عـاطـفـى در خـانـواده بـر مـسـائل ديـگـر غـلبـه دارد و مـحـيـط خـانـواده بـيـشـتـر بـر مـبناى خصوصيات اخلاقى اعضاى آن شـكـل مـى گـيـرد، تـا عـوامـل ديـگر. اگر اعضاى خانواده از اخلاقى نيكو بهره مند باشند، محيط خـانـواده تـبديل به بهشتى سرورانگيز مى شود و چنانچه به بداخلاقى خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنّمى سوزان گرفتار خواهند ديد. امام على (ع ) فرمود:
(بِحُسْنِ الاَْخْلاقِ يَطيبُ الْعَيْشُ)(55)
با خوش اخلاقى ، زندگى نيكو و مطلوب مى گردد.
هـمـسرِ بداخلاق و ناسازگار، مايه غم و اندوه و كدورت گرديده ، طراوت و شادابى را از آدمى مى ربايد. پيامبر گرامى (ص ) در دعا چنين مى گفت :
(اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ... مِنْ زَوْجَةٍ تُشيبُنى قَبْلَ اَوانِ مَشيبى )(56)
خدايا! به تو پناه مى برم از همسرى كه قبل از رسيدن پيرى ، پيرم كند.
زنـدگـى مشترك زناشويى ، داراى فراز و نشيبهايى است كه برخورد صحيح با آنها نياز به روحـيـه اى قـوى و اخـلاقـى پسنديده دارد. زن و مرد اگر از اين مزيّت بهره اى نداشته باشند، نـمـى تـوانند با تفاهم و همكارى متقابل ، بر مشكلات زندگى چيره شده ، بار سنگين آن را به مقصد برسانند. چنانچه هر يك از طرفين از اخلاقى نيكو و رفتارى شايسته برخوردار نباشد، طرف ديگر هر چند خوش اخلاق هم باشد، زندگى به كامش تلخ خواهد شد.
از آنـجـا كـه اصـلاح صـفـات نـاپـسند، در صورت ريشه دار بودن آنها، نياز به تلاش ‍ طاقت فـرسـا و زمـانـى طـولانـى دارد، بايد از همان ابتدا به صفات اخلاقى همسر توجّه كرد، تا در سايه انتخاب همسرى خوش اخلاق ، زندگى سعادتمندانه اى پى ريزى شود.
در روايات ، ازدواج با افراد بداخلاق منع گرديده است . حسين بن بشّار (يكى از ياران امام هشتم (ع ) دخـتـرى داشـت و يـكـى از خـويشانش كه اخلاق نيك نداشت ، از دختر او خواستگارى كرد. وى نـامـه اى براى حضرت رضا(ع ) نوشت كه چنين فردى براى خواستگارى دخترم آمده ، آيا جواب مثبت بدهم يا جواب منفى ؟
حضرت رضا(ع ) در پاسخ نوشت :
(لا تُزَوِّجْهُ اِنْ كانَ سَيِّى ءَ الْخُلْقِ)(57)
اگر (خواستگار) بداخلاق است ، دخترت را به ازدواج او درنياور.
هماهنگى فكرى و فرهنگى
آگـاهـى از طـرز فـكر و فرهنگ همسر آينده در جنبه هاى گوناگون زندگى مانند: سطح علمى ، فداكارى ، گذشت ، ولخرجى ، اسراف ، راحت طلبى ، مقام دوستى ، جاه طلبى ، چشم و هم چشمى ، تـدبير منزل ، عقل معاش ، معرفت و دانش و... بسيار مهم است ؛ زيرا در موارد زيادى ، اختلافات زن و شـوهر ناشى از اختلاف روحيه ها و ناهماهنگى فكرى است ، بويژه آنگاه كه هر يك از آنها در اِعـمـال سـليـقـه خود اصرار و سماجت ورزند و حق را همان بدانند كه خود فكر مى كنند. از اين رو، توجه به هماهنگى فرهنگى بين زن و مرد يكى از معيارهاى انتخاب همسر قلمداد مى شود. امام صادق (ع ) فرمود:
(اِنَّ الْعارِفَةَ لا تُوضَعُ اِلاّ عِنْدَ عارِفٍ)(58)
زن آگاه و با معرفت ، بايد همسر مرد آگاه و با معرفت گردد.
در روايـات ، ازدواج بـا افـراد كـج رفـتـار، لجباز، ناسازگار، ساده لوح ، كوته فكر و احمق نهى شده است .(59)
اصالت خانوادگى
مـحـيـط خـانـواده اوّليـن عـرصـه شـنـاخت انسان از جهان است و روحيات و اخلاق انسان از اين محيط تـاءثـيـر مـى پذيرند. بنابراين ، براى شناخت همسر بايد از خانواده او آگاهى كافى داشت . بـر ايـن اسـاس ، تـوجـّه بـه نـجـابـت ، ايـمـان ، عـفـاف و ديـگـر صـفـات خـانـواده همسر كه در شكل گيرى شخصيّت او مؤ ثّر هستند، ضرورت پيدا مى كند.
البـتـّه نـمـى توان منكر وجود افراد شايسته در ميان خانواده هاى ناصالح بود، اما چنين افرادى بندرت يافت مى شوند؛ زيرا به هر حال ، بقاياى آثار منفى خانواده در زواياى وجود انسان مى مـانـد و بگونه اى او را تحت تاءثير قرار مى دهد. پيامبر اسلام (ص ) درباره اهميّت توجّه به خانواده همسر فرمود:
(اَيُّهـَا النـّاسُ اِيـّاكـُمْ وَ خـَضـْراءَ الدِّمـَنِ قـيـلَ يـا رَسـُولَ اللّهِ! وَ مـا خَضْراءُ الدِّمَنِ؟ قالَ: الْمَرْاءَةُ الْحَسْناءُ فى مَنْبَتِ السُّوءِ)(60)
اى مـردم ! از سـبـزه اى كـه در لجـنـزار رويـيـده اسـت ، پـرهـيـز كـنـيـد. سـؤ ال شد: اى پيامبر خدا! سبزه روييده در لجنزار چيست ؟ فرمود: زن زيبايى كه در خانواده اى بد، تربيت شده باشد.
در روايات ، يكى از ويژگيهاى همسر خوب ، عزيز و سربلند بودن زن در ميان بستگانش بيان شـده اسـت (61) و نـيـز تـوصـيـه شده كه براى ازدواج ، زنان هاشميه را ترجيح دهيد؛ زيـرا ايـنـان از نـظـر نـسـل بـه خـانـدان كـريـم پـيـامـبـر(ص ) مـتـصـل مى شوند، به شوهران خود مهربانتر،به فرزندان خويش دلسوزتر، در برابر اغيار خودنگهدارتر و نسبت به شوهر خويش ‍ مطيع ترند.(62)
معيارهاى ديگر
عـلاوه بـر مـعـيـارهـاى يـاد شـده ، بـراى هر يك از زن و مرد ملاكهاى اختصاصى ديگرى از لحاظ جـسمى ، سنّى و اقتصادى در لا به لاى روايات معصومين (ع ) وجود دارد كه خلاصه اى از آنها را در زير مى آوريم :
الف ـ شرايط اختصاصى انتخاب همسر براى مردان
مـردان بـراى انـتـخاب همسرى شايسته ، بايد كوشش كنند تا سراغ زنانى روند كه از صفات زير برخوردار باشند:
از نـظـر فـكـرى ، ضعيف العقل و داراى كمبود ذهنى ، بلاهت و حماقت نباشند؛ زيرا ضمن اينكه اين خـصـايـص و صـفـات بـه نـسـل بـعـدى مـنتقل مى شود و در عين اينكه زندگى همواره با كمبودها، نـارسـايـيـها و درگيريها رو به روست ، تربيت و پرورش فرزندانى كه از آنها به دنيا مى آيد، نيز دچار مخاطره است .(63)
از لحـاظ جـسـمـى ، تـوصـيـه شـده اسـت كه همسر بسيار بلند قد و يا بسيار كوتاه قد نباشد، بـلكـه مـتـوسـط القـامـه و تـا حـدود امـكـان نـقـص جـسـمـى نـداشـته ، عاجز، كور، زمينگير و به بيماريهاى مزمن مبتلا نباشد.(64)
رهـبـران اسـلام ، در بـرخـى از روايـات ، ازدواج بـا سـالخـوردگـان و زنـان بچه دار را مناسب ندانسته اند و توصيه ها اغلب متوجه ازدواج با دوشيزگان است .(65)
و نـيـز سـفارش شده است كه همسرى وَلود و از خاندانى پر زاد و ولد انتخاب كنيد. پيامبر(ص ) فرمود:
(اِنَّ مـِنْ خـَيـْرِ نـِسـائِكـُمُ الوَلُودَ الْوَدُودَ السَّتـيـرَةَ الْعـَزيـزَةَ فـى اءَهـْلِهـَا الذَّليـلَةَ مـَعـَ بَعْلِها...)(66)
بـى شـك ، از بـهـتـريـن زنـهـايتان ، كسى است كه زايا، مهربان ، پاكدامن ، در نزد خانواده اش عزيز و در نزد شوهرش ‍ فروتن باشد.
هـمـچـنـيـن ، داراى وفـا، تـدبـيـر، حـيـا، آزادمـنـشـى ، زيـبـايـى ، كـمال ، قدرت همسردارى ، مهربانى ، خودآرا براى شوهر، موقّر، پارسا و كابينش سبك باشد. و از لحاظ خويشاوندى دور باشد كه فرزندى ضعيف مى زايد. علاوه بر آن بايد:
تا حدودى متكبر و بزرگ فروش باشد، تا تسليم غير شوهر نشود.
تا حدودى بخيل باشد، تا مال و دارايى شوهر را حفظ كند.
تا حدودى بيمناك باشد، تا به دام صياد نيفتد،(67) و... .
ب ـ شرايط اختصاصى انتخاب شوهر براى زنان
زنـانـى كـه مـى خواهند شوهر انتخاب كنند شايسته است به شرايط و معيارهاى زير نيز توجه كنند:
از لحـاظ جـسـمـى تـوصـيه شده است كه شوهر بيماريهاى مزمن بدنى نداشته ، قادر به انجام وظيفه همسرى باشد.(68)
از لحاظ سنّى ، بهتر است تفاوتهاى سنّى در حد تفاوت دو بلوغ (شرعى ) و (جنسى )، يعنى حدود 3 تا 6 سال باشد.(69)
از لحـاظ اقتصادى ، با مردى ازدواج كند كه بتواند كار شرافتمندانه براى خود انتخاب كرده ، چرخ زندگى را بچرخاند.(70)
عوامل سعادت خانواده
تـوجـّه بـه خـوشـبـخـتـى خـانـواده ، نـيـاز بـه شـنـاخـت جـامـع و فـراگـيـر نـسـبـت بـه عـوامـل سـعـادت بـخـش آن دارد. شـناخت اين عوامل و به كارگيرى آنها، در شؤ ون مختلف زندگى خانوادگى اثر داشته ، اركان سعادت خانواده را حفظ و مستحكم مى سازد.
بـرخـوردارى از اين عوامل ، نياز به تجربه فراوان ، عبرت از زندگى ديگران و آموختن و به كـارگـيـرى دسـتورات دينى دارد و هر اندازه بتوان به نكات بيشترى در اين زمينه دست يافت ، بـهـتـر مـى تـوان سـعـادت خـانـواده را تـضـمـيـن كـرد. ايـنـك تـعـدادى از ايـن عوامل :
1 ـ احترام متقابل
بـراى بـرخـوردارى از خـانـواده بـهـنـجـار، نـيـاز بـه سـازش ، تـوافـق و هـمـكـارى مـتـقـابـل در خـانـواده اسـت . در زنـدگـى خـانـوادگـى هـيـچ يـك از زن و مـرد نـبـايـد خـود را مـسـتـقـل از ديـگرى بداند. هر دو به يكديگر نيازمندند و بايد نيازهاى مختلف همديگر را تاءمين كنند.
احـتـرام مـتـقـابـل زن و مـرد در مـحـيـط خـانـوادگـى ، يـكـى از اصول مهمّ سعادت خانواده است . بر اين اساس ، در روايات اسلامى آمده كه هر يك از مرد و زن ، بايد به ديگرى احترام بگذارد. امام باقر(ع ) به مردان چنين سفارش كرده است :
(مَنِ اتَّخَذَ امْرَاءَةً فَلْيُكْرِمْها)(71)
هر كس زن گرفت ، بايد او را گرامى دارد.
زن نـيـز بـايـد نـهـايـت احـتـرام را نـسـبـت به شوهرش روا داشته ، با او خوشرفتار باشد، تا خوشبختى خود و همسر و فرزندانش را تضمين كند. امام صادق (ع ) فرمود:
(... سَعيدَةٌ سَعيدَةٌ، اِمْرَاءَةٌ تُكْرِمُ زَوْجَها وَ لا تُؤْذيها وَ تُطيعُهُ فى جَميعِ اَحْوالِهِ)(72)
بـسـيـار سـعـادتـمند است زنى كه به همسرش احترام گذارد و او را آزار ندهد و همواره از اواطاعت كند.
الف ـ ضرورت احترام به زنان
گـرچـه زن نـسبت به شوهر وظايف ويژه اى همچون اطاعت و فرمانبرى و... دارد ـ كه در درسهاى آيـنـده خـواهيم گفت ـ ولى به خاطر احساس و عاطفه ، تاءثير پذيرى ، رقّت قلب و نياز شديد بـه مـحـبـت و مـهـرورزى و... بـايـد از احـتـرام شايسته شوهر در محيط خانه و خانواده برخوردار باشد.
رعـايـت احترام زن از سوى شوهر، موجب رشد و تعالى شخصيّت او و نيز بهبود و تحكيم روابط عاطفى او با شوهر و ساير اعضاى خانواده خواهد بود و در نتيجه سعادت خانواده در پرتو چنين احترامى تاءمين مى گردد.
بـرعـكـس ، خـانـواده اى كـه احـتـرام بـه هـمسر در آن رعايت نشود، نمى توان اميدى به سعادت و خوشبختى آن داشت و زمينه بروز اختلافات ، همواره در آن مهيّاست .
ضـرورت رعـايـت احترام زنان از سوى مردان ، موجب سفارش بسيار پيشوايان دينى در اين زمينه شده است . پيامبر اسلام (ص ) فرمود:
بـرادرم جـبـرئيـل بـه مـن خبر داد ـ و همواره سفارش زنان را به من مى كرد، تا آنجا كه من گمان كـردم جـايـز نـيـسـت شـوهر به زنش (اُف ) بگويد ـ اى محمد! در مورد زنان تقواى الهى پيشه كـنـيـد... بـا آنـان مـهربان باشيد و رضايت خاطرشان را فراهم كنيد، تا در كنار شما باشند و ايشان را به كارى مجبور نكنيد و بر آنان خشم نگيريد و اموالى را كه به آنان داده ايد، جز با رضايت و اجازه آنها پس نگيريد.(73)
بـى احـتـرامـى بـه هـر كـس در حـقـيقت تضييع شخصيت انسانى اوست . زنى كه از همسر خود بى احترامى ببيند و مورد اهانت او قرار گيرد، رنجيده خاطر مى گردد و نشاط و شكوفايى خود را از دسـت مـى دهـد و بـتـدريـج بـاور مـى كـنـد كـه نـزد شـوهـرش ارزش نـدارد و قـابـل احترام نيست . اگر در زن چنين روحيه درهم شكسته اى پيدا شود، نمى تواند فرزندان با شخصيت و محترمى را پرورش دهد و از عهده مسؤ وليت تربيت كودكان و اداره خانه به شايستگى برآيد و احساس خوشبختى و سعادت كند. پيامبر گرامى (ص ) فرمود:
(اِسْتَوْصَوْا بِالنِّساءِ خَيْراً فَاِنَّهُنَّ عَوانٌ عِنْدَكُمْ)(74)
با زنان خوشرفتارى كنيد، اينان در دست شما امانت (و اسير) هستند.
امام على (ع ) فرمود:
(لا يَكُنْ اَهْلُكَ اَشْقَى الْخَلْقِ بِكَ)(75)
(بـا خـانـواده ات بـگـونـه اى رفـتـار كـن كـه ) مبادا همسرت به واسطه تو بدبخت ترين مردم باشد.
ب ـ علل بى احترامى به زن
گاهى بعضى از مردان ، آن گونه كه شايسته است به همسر خود احترام نمى گذارند و آنان را مـورد تـوجـّه قـرار نـمى دهند، در حالى كه سِمَت سرپرستى خانواده ايجاب مى كند كه مرد به هـمـسـر خـود احترام گذاشته ، از اهانت ، ناسزاگويى ، فرياد زدن ، ابراز خشونت ، تحقير و... خوددارى كرده ، كاستيهاى اخلاقى همسرش را با بزرگوارى و گذشت جبران كند.
بى احترامى به زن توسط شوهر، معلول عواملى است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
# انديشه برترى مرد بر زن
پندار برترى مرد بر زن و طفيلى پنداشتن وجود او، احساس تسلّط مطلق مرد را بر زن به وجود مـى آورد و مـوجـب مـى شود تا به او به عنوان موجودى ناقص نگاه شود و اين امر، زمينه پيدايش بـى احـتـرامـى بـه او را فـراهـم مـى كـنـد، در حـالى كـه تـفاوتهاى موجود ميان زن و مرد، لازمه زندگى مشترك آنهاست و دليلى بر كمبود شخصيت مرد يا زن نيست .
اگـر مـردى در بـيرون از خانه داراى موقعيت و شخصيّتى اجتماعى ، سياسى ، نظامى و... است ، نـبـايـد ايـن روحـيـه را بـه مـحـيط خانه بكشاند و با برترى جويى ، ديگر اعضاى خانواده را تحقير كند. لقمان حكيم گفت :
(يَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ يَكُونَ فى اَهْلِهِ كَالصَّبِىِّ، فَاِذَا كانَ فِى الْقَوْمِ وُجِدَ رَجُلاً)(76)
مـرد خـردمـنـد بـايـد در بـيـن خـانـواده اش مـانـنـد كـودك بـاشـد و در خـارج از منزل ، رفتار مردانه داشته باشد.
# خوى استبدادى
داشـتـن خـوى اسـتـبـدادى و اِعـمال اين صفت نادرست در قالب خشونت و ايجاد ترس در همسر، موجب شـكـسـته شدن حرمت و شخصيت زن مى شود. چنين افرادى ، بى احترامى به همسر را لازمه تسلّط خود بر زندگى مى دانند. در عوض ، انتظار احترام بسيار از همسر خويش دارند و سعى مى كنند آن را از طريق استبداد و ابراز خشونت كسب كنند. آنان از اين نكته غافلند كه احترام برخاسته از تـرس و وحـشـت ، هـيـچ گـونـه ارزشـى نـدارد. ايـنـان مـشـمـول سـخـن رسول خدا(ص ) هستند كه فرمود:
(شَرُّ النّاسِ يَوْمَ الْقِيامَةِ الَّذينَ يُكْرَمُونَ اتِّقاءَ شَرِّهِمْ)(77)
بـدتـرين مردم در روز قيامت كسانى هستند كه به جهت در امان ماندن از شرّشان مورد احترام قرار مى گيرند.
# توقّع كار زياد
تـوقـّع بـيـجـايـى كـه بـعـضـى از مـردان نـسـبـت به انجام تمامى كارهاى خانه از زنان دارند، عـامـل ديـگر بى احترامى به آنان است . چنين افرادى گمان مى كنند كه كار در خانه تنها وظيفه زن اسـت و بـه خـود حق مى دهند كه در اين مورد، او را مورد توبيخ و سرزنش قراردهند، در حالى كـه زن چـنـيـن وظـيـفه اى ندارد و فقط علاقه او به همسر و امور خانه دارى مشوّق او در اين زمينه است و آنچه كه در اين باره بر عهده مرد است ، تقدير و تشكّر است ، نه توبيخ و بازخواست .
2 ـ مهربانى و محبّت
يـكى ديگر از عوامل سعادت خانواده كه اميد و حركت را به ارمغان مى آورد، محبّت زن و شوهر به يكديگر است . انسان ، نيازهاى عاطفى فراوانى دارد كه نياز به محبّت ، يكى از اساسى ترين آنهاست . او دوست دارد هم مورد محبّت ديگران واقع شود و هم نسبت به آنها ابراز محبت كند، زيرا زندگى بدون محبت براى هيچ كس جاذبه ندارد.
از آنجا كه زن موجودى عاطفى است و عواطف و احساسات او بر جنبه هاى ديگرش ‍ غلبه دارد، نياز او بـه مـحـبـّت ، بـيـش از مـرد اسـت و شـايـد بـه همين سبب ، خداوند نسبت به زنان بيش از مردان مهربان است . پيامبر اسلام (ص ) فرمود:
اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلَى النِّساءِ اَرْاءَفُ مِنْهُ عَلَى الذُّكُورِ)(78)
خداوند متعال نسبت به زنان بيش از مردان مهربان است .
درباره رفتار پيامبر گرامى اسلام (ص ) با زنان گفته شده است :
(كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص ) اَرْحَمَ النّاسِ بِالنِّساءِ وَالصِّبْيانِ)(79)
پيامبر خدا(ص ) مهربانترين مردم نسبت به زنان و كودكان بود.
بـنـابـرايـن ، بـهتر است شوهر، آغازگر ابراز محبّت و تداوم بخش آن باشد. در اين صورت ، علاقه زن نسبت به او شدّت يافته ، او نيز درصدد ابراز محبت برمى آيد.
ساختار وجودى و خصوصيات فطرى زن ، او را بشدّت ، نيازمند محبّت همسر قرار داده است . زنى كـه از ايـن مـوهـبـت بى بهره باشد، همواره با حسرت تمام درصدد جبران اين كمبود روحى خواهد بود. امام صادق (ع ) فرمود:
(اِنَّ الْمَرْاءَةَ خُلِقَتْ مِنَ الرَّجُلِ وَ اِنَّما هِمَّتُها فِى الرِّجالِ، فَاءَحِبُّوا نِساءَكُمْ)(80)
همانا زن از مرد آفريده شده ، و توجه او به مردان معطوف است ، پس زنانتان را دوست بداريد.
مـحـبـّت بـايـد از درون آدمـى سـرچشمه گيرد و از صميم قلب برخيزد، تا در قلب ديگرى اثر بـگـذارد، بـا اين حال ، اظهار محبت و ابراز آن به دو صورت انجام مى گيرد: ابراز محبّت عملى كـه در بـرخـورد مـلايـم و محبت آميز فرد نمايان مى شود و بدين گونه زن ، محبت مرد نسبت به خـود را از رفـتـار او درمـى يـابـد. ديـگرى ابراز محبّت زبانى و گفتارى كه نقش ‍ ويژه اى در تحكيم پيوند خانوادگى دارد.
زن بـه ابـراز محبت زبانى شوهر نياز دارد و به وسيله آن از محبّت قلبى شوهر نسبت به خود اطمينان يافته ، آرامش خاطر پيدا مى كند و هرگز شيرينى آن را فراموش نمى كند. پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْاءَةِ اِنِّى اُحِبُّكِ لا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً)(81)
سخن مرد به همسرش كه (دوستت دارم ) هرگز از قلبش بيرون نخواهد رفت .
ابراز محبّت به همسر نشانگر رشد ايمان و انسانيت است . امام صادق (ع ) در اين زمينه فرمود:
(اَلْعَبْدُ كُلَّمَا ازْدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً ازْدادَ فِى الاِْيمانِ فَضْلاً)(82)
هر اندازه محبّت انسان به همسر بيشتر شود، ايمان او افزونتر خواهد شد.
هـمـان گـونـه كـه مـحبّت مرد به همسرش مايه خوشبختى خانواده است ، مهربانى و محبت زن به شـوهـرش نـيـز مـوجـب استحكام روابط زناشويى خواهد بود. در سخنان پيشوايان دين به زنان سفارش شده كه با محبّت و مهربانى ، رضايت و خشنودى شوهر را به دست آورند. پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
آيـا مـى خـواهـيـد بهترين زنان بهشتى را به شما معرّفى كنم ؟ زنى كه وَلود (زايا) و مهربان بـاشـد، هـرگـاه شـوهـر را بيازارد، يا شوهر به او آزارى رساند به پوزش و عذرخواهى نزد شوهر آيد، دست او را بگيرد و بگويد: به خدا تا تو راضى نشوى ، خواب به چشم من نخواهد رفت .(83)
3 ـ گذشت و بخشش
يـكـى ديـگـر از عـوامـل سـعادت خانواده كه تاءثير زيادى در ايجاد جوّ تفاهم ميان زن و شوهر و حُسن روابط خانوادگى دارد، گذشت آنها نسبت به يكديگر است .
بـطـور طـبـيـعـى هـر انـسـانـى لغزشها و اشتباهاتى دارد كه نشانگر نقص ذاتى اوست و جز با گـذشـت زمان و كسب تجارب فراوان ، برطرف نمى شود. زندگى خانوادگى نيز از اين قاعده بـيـرون نيست . اگر خطاها و اشتباهات تعقيب گردد و هر روز به رخ كشيده شود، آسايش و آرامش مـحـيـط خـانـه بـه اخـتـلاف ، عـيـبـجـويـى ، نـزاع و كـشـمـكـش تبديل خواهد شد. زن فداكار و علاقه مند به زندگى ، از لغزش شوهرش مى گذرد و عذرش را مى پذيرد و به اين وسيله بر محبّت شوهرش مى افزايد. پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(اِنَّ مِنْ شَرِّ نِسائِكُمْ... [مَنْ] لا تَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً وَ لا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً)(84)
بدترين زنان ، زنى است كه عذر شوهرش را نمى پذيرد و خطاهايش را نمى بخشد.
اهميّت گذشت
گـذشـت هـر يـك از زن و شـوهـر از لغـزشها و كارهاى ناپسند ديگرى ، در محيط خانواده از چنان اهميّتى برخوردار است كه بى توجّهى نسبت به آن ، جوّ صميميّت و آسايش حاكم بر خانواده را بـه مـحـيـط اضـطـراب ، بـدبينى ، عصبانيت و عيبجويى مستمرّ هر يك از اعضا نسبت به يكديگر تبديل خواهد كرد.
مـرد يـا زنـى كه از خوى گذشت ، بهره اى ندارد و با وقوع كوچكترين خطا و لغزشى از طرف هـمسر، درصدد انتقام و مجازات او برمى آيد، خوشبختى خود را تباه كرده ، سراسر زندگى اش را تيره و تار مى كند. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(قِلَّةُ الْعَفْوِ اَقْبَحُ الْعُيُوبِ وَالتَّسَرُّعُ اِلَى الاِْنْتِقامِ اَعْظَمُ الذُّنُوبِ)(85)
كم گذشت بودن ، زشت ترين عيب و شتاب در انتقام ، بزرگترين گناه است .
بـى نـصـيب بودن از روحيه گذشت ، موجب تسريع در انتقام ـ كه از بزرگترين آفات زندگى خـانـوادگـى اسـت ـ مـى شـود. هـمسرانى كه از لغزش ديگران گذشت نكرده ، از عيوب آنان چشم پوشى نمى كنند، در زمره بدترين مردم محسوب مى شوند؛ چرا كه صفا و صميميت كانون گرم خانواده را فداى اين صفت ناپسند خويش مى كنند. حضرت على (ع ) فرمود:
(شَرُّ النّاسِ مَنْ لا يَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لا يَسْتُرُ الْعَوْرَةَ)(86)
بدترين مردم كسى است كه از لغزش ديگران گذشت نمى كند و عيوب آنان را نمى پوشاند.
پـذيـرفـتـن عـذر و عـفـو كـسـى كـه پـوزش خواسته است بقدرى اهميّت دارد كه امير مؤ منان (ع ) درباره آن فرمود:
(اِقْبَلِ الْعُذْرَ وَ اِنْ كانَ كِذْباً)(87)
عذر را بپذير گرچه دروغ بوده باشد.
آثار عفو و گذشت
گذشت و بخشش در بيشتر امور، بويژه در مسائل مربوط به خانه و خانواده ، داراى آثار ارزنده و فراوانى است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
الف ـ افزايش عزّت :
شـخـصـيت انسانِ باگذشت در اجتماع بالا رفته ، نظرها متوجّه او مى گردد. عفو، سبب بالا رفتن قـدر و مـنـزلت انـسـان نـزد مـردم مى شود. در محيط خانوادگى نيز، گذشت از خطاها و اشتباهات هـمـسـر، مـوجب عزّت انسان شده ، بر احترام او نزد همسر مى افزايد. برعكس ، عدم گذشت و خرده گـيرى و عيبجويى ، موجب كاهش عزت ، درگيرى و ريختن آبروى انسان و مايه پايين آمدن ارزش شخص و ذلّت او مى شود.
كـسـانـى كـه از رفـتار همسر خويش خرده مى گيرند، نه تنها به اصلاح رفتار او موفّق نمى شـونـد، بـلكـه مـمـكـن اسـت موجب لجبازى و واكنش منفى او گردند، در حالى كه با گذشت و چشم پـوشـى از خـطـا در نـظر او بزرگ و محترم جلوه كرده ، از نفوذ كلام بيشترى برخوردار خواهند شد. از امام صادق (ع ) نقل شده است كه پيامبر(ص ) فرمود:
(عَلَيْكُمْ بِالْعَفْوِ فَاِنَّ الْعَفْوَ لا يَزيدُ الْعَبْدَ اِلاّ عِزّاً فَتَعافَوْا يُعِزَّكُمُ اللّهُ)(88)
بـر شـمـا بـاد به عفو كردن ؛ زيرا عفو و گذشت جز بر عزّت انسان نمى افزايد، پس گذشت كنيد، تا خدا شما را عزيز كند.
ب ـ آمرزش پروردگار:
يـكـى از راهـهـاى رسـيدن به آمرزش پروردگار، گذشت از لغزشهاى ديگران است . چه زيبا و زيـبـنـده اسـت كـه انـسـان در سـايه گذشت به چنين مقام و منزلت بزرگى دست يابد! قرآن مى فرمايد:
(وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا اَلا تُحِبُّونَ اَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ)(89)
(مـؤ مـنـان ) بـايـد عـفـو كـنـنـد و چـشـم بـپـوشند؛ آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد؟! و حال آنكه خداوند آمرزنده و مهربان است .
ج ـ زدودن كينه :
ريـشـه بسيارى از اختلافات و درگيريهاى خانوادگى كينه اى است كه زن و شوهر از يكديگر بـه دل مـى گـيـرنـد كه با كوچكترين بهانه اى تازه شده ، موجب بروز درگيريهاى لفظى و تـيرگى روابط خانوادگى مى شود، در حالى كه با گذشت از بديهاى همسر درباره خود، مى تـوان ريـشـه تـمـامـى كـيـنـه هـا را سـوزانـد و بـذر مـحـبـت را در دل كاشت . پيامبر گرامى اسلام (ص ) فرمود:
(تَعافَوْا تَسْقُطِ الضَّغائِنُ بَيْنَكُمْ)(90)
نسبت به يكديگر گذشت كنيد، تا كينه هايتان برطرف شود.
با داشتن روحيه گذشت و اغماض ، بذر كينه در دل نخواهد روييد و بدين گونه كانون خانواده از چنين آفت بزرگى در امان مى ماند.
د ـ ايجاد آرامش :
اثـر ديـگـر گذشت ، ايجاد آرامش و آسايش روحى در كانون گرم خانواده است . كسى كه گذشت نـدارد، هـمـواره مـنـتظر فرصتى است تا انتقام بگيرد، بدين جهت هميشه داراى دغدغه روحى بوده آرامـش از او سـلب مـى شود. برعكس ، كسى كه با گذشت است از اين دغدغه روحى مصون بوده ، بـدون هـيـچ كـيـنـه و نـاراحـتـى در كـنـار همسرش زندگى مى كند و از بهانه جوييهاى بيهوده و زيانبار دورى مى جويد.
زيباترين گذشت
عـلاوه بـر ايـنـكـه نـفـس گـذشـت بـسـيـار ارزنـده و زيـبـاست ، نوع گذشت نيز از اهميّت خاصى بـرخـوردار اسـت . گذشت از بديهاى ديگران را مى توان به صورتهاى گوناگون نشان داد. بعضى از افراد حتّى بعد از مجازات افراد خطاكار نيز آنها را نمى بخشند و رفتار خصمانه اى بـا آنـان دارنـد. چنين افرادى در زمره بدترين انسانها به شمار مى آيند. بعضى ديگر، افراد خـطـاكـار را مـجـازات مـى كـنـنـد، امـّا بـعـد از آن ، كـيـنـه اى از آنـان در دل نـگـه نمى دارند. بهتر از اين افراد كسانى هستند كه بدون مجازات كردن شخص خطاكار، از بدى و ظلم او در حق خود، مى گذرند و بزرگوارانه او را مى بخشند. قرآن كريم چنين گذشتى را به مردم توصيه كرده ، مى فرمايد:
(فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَميلَ)(91)
گذشت كن ، گذشتى نيكو.
امام صادق (ع ) در تفسير اين آيه فرمود:
(وَالصَّفْحُ الْجَميلُ اَنْ لا تُعاقِبَ عَلَى الذَّنْبِ)(92)
گذشت زيبا اين است كه كسى را به خاطر خطايش مجازات نكنى .
هنگامى كه گذشت از همسر بدون سرزنش باشد، تاءثير نيكوى خود را در زندگى مى گذارد. امام رضا(ع ) نيز در مورد گذشت زيبا فرمود:
(اَلْعَفْوُ مِنْ غَيْرِ عِتابٍ)(93)
گذشت (زيبا) آن است كه بدون سرزنش باشد.
نـتـيـجـه مـداومـت بـر چـنـيـن گـذشـتـى در زندگى خانوادگى ، ايجاد روابطى سالم ، انسانى ، پـسـنـديـده و قـابـل سـتـايـش اسـت كـه زن و شـوهر در پرتو آن از سعادت خانوادگى بيشترى برخوردار مى شوند.
عفو و گذشت در سيره پيشوايان دين
تـوجـه بـه گـذشـت فراوانى كه ائمّه معصومين (ع ) نسبت به ديگران داشته اند، تشويق كننده خوبى براى پيروى از اين صفت والاى انسانى و مؤ ثر دانستن آن است .

     

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






:: برچسب‌ها: اخلاق خانواده1,
.:: ::.
عناوین آخرین مطالب بلاگ من



.:: Design By :